غزال زن جوانی است که در زندگی مشترک با همسرش دچار مشکلات فراوانی هست. شوهر غزال مردی خشن است و غزال به دنبال رهایی از این زندگی ست.
فیلمنامه «امروز» چه از حیث جنس چینش وقایع و رخدادها و چه از منظر شیوه شخصیت پردازی کارکردی نمادین بر پایه جزییات تعیین کننده دارد.
شاهزاده ولاد ( لوک ایوانز ) به همراه همسر و فرزندش در والاکیا زندگی خوش و خرمی دارند تا اینکه شاه مهمِد عثمانی ( دومینیک کوپر ) با زور از ولاد میخواهد هزاران پسر به همراه پسر خودش را در اختیار وی برای خدمت اجباری سربازی در سپاهش قرار دهد.
این افسانه که آقایان احساس ندارند و "مرد نباید گریه کند! همیشه وجود داشته و شنیده می شده است. ما در دورانی زندگی می کنیم که جامعه به ما مکانی برای آزاد کردن حساسیت درونی و حتی گریه کردن آزادانه را می دهد و آن سینما است.
یک مرد با تجربه که مسیر را به خوبی می شناسد و یک زن ، تصمیم می گیرند سه زن که دارای رفتارهای نامتعادلی هستند را از نبراسکا به ایوا منتقل کنند اما...
یک پدر و مادر که سه فرزندشان شهید شده، تصمیم می گیرند تا تنها پسر جانبازشان را که در آسایشگاه بستری است را به خانه بیاورند و از او مراقبت کنند. این تصمیم باعث بوجود آمدن مشکلاتی می شود که..
فیلم به ارزش های خانوادگی اشاره های آموزنده ای می کند. این اشاره ها تاثیرگذار و بدیع نیستند اما بودنشان هم یک نکته مثبت تلقی می شود.رابطه بین دوال و داونی جونیور باورپذیر است.
