آیا تا به حال با عبارتهایی مثل p.s.، vs.، a priori یا Cogito ergo sum روبهرو شدهاید؟ آیا تا کنون فکر کردهاید این عبارات ناآشنا از کجا وارد زبان انگلیسی شدهاند؟ آیا میدانید این عبارتها از زبان رومیان باستان به انگلیسی وارد شده است؟ آیا میدانید که تأثیرپذیری زبان انگلیسی از زبان رومیان باستان، به مراتب بیشتر از تأثیرپذیری زبان فارسی از زبان عربی است؟ آیا میدانستید این زبان تا سده هفدهم میلادی زبان رسمی علم و فرهنگ و قانون و اندیشه در اروپا بوده است؟ و سرانجام، آیا میدانستید علت نامیدن حروف الفبای انگلیسی با عنوان «حروف لاتین» از آنجا ناشی میشود که انگلیسیها و بقیه اروپاییها خط خود را وامدار رومیهای لاتین زبان هستند؟
اگر دوست دارید، دست کم در مکاتبات و مطالعات فنی و تخصصی خود، سررشتهای از میراث رومیها برای انگلیسیها داشته باشید، میتوانید با نگاهی به این فهرست با معانی تحتاللفظی و کاربرد برخی عبارتهای لاتین که گاهی در متنهای علمی و فلسفی و منطقی یا متنهای معمول انگلیسی و دیگر زبانهای اروپایی میبینید، آشنا شوید.
توجه کنید که این عبارتها لاتین هستند، نه انگلیسی و تلفظ اغلب آنها مطابق تلفظ حروف در زبان لاتین است. به علاوه عبارتهای لاتین باید به صورت کژنویس (Italic) استفاده شوند، مگر اینکه با حروف بزرگ نوشته شوند.
A priori
(اَپریوری) از پیش
به دانش یا استدلالی گفته میشود که مستقل از تجربه باشد. برای مثال: «هیچ کودکی ازدواج نمیکند»
a posteriori
(اَپُستریوری) از پس
به دانش یا استدلالی گفته میشود که وابسته به تجربه یا شواهد تجربی باشد. برای مثال:
«برخی از بچههایی که ملاقات کردم، شادمان بودند»
Ab ovo
(اَب اُوو) از تخم
این اصطلاح در معنی «از اصل/پایه» به کار میرود. منظور از تخم، یکی از دو تخمی است که توسط لیدا، پس از جفتگیری با زئوس (که خود را به شکل قویی درآورده بود) گذشته شد و از دل آن هلن تروایی به دنیا آمد. میگویند اگر این تخم نبود، هلنی نبود که پاریس او را بدزدد و جنگ تروا به راه بیافتد.
.A.D
(anno Domini: اَنّو دومینی) به سالِ سَروَر [ما]
اشاره به سالهای پس از میلاد مسیح
Ad hominem
(اَد اُمینِم) به شخص
این عبارت عنوان مغلطهای است که در فارسی میتوان «حمله شخصی» نامید؛ به این صورت که استدلال (یا اتهام از جانب) حریف با متهمساختن او پاسخ داده میشود.
Ad nauseam
(اَد ناؤسیام) تا دریازدگی
این عبارت برای استدلالهایی به کار میرود که از شدت تکرار، مبتذل شدهاند و موجب تهوع میشوند.
Amicus Plato, sed magis amica veritas
(اَمیکوس پلاتو، سد مگیس امیکا وِریتاس) با افلاطون دوست هستم، اما با حقیقت دوستتر
این عبارت منسوب به ارسطو است که صورتی نزدیک به آن را در رساله اخلاق نیکوماخوس به کار برده است. نیوتون نیز دفتر دانشجویی سال ۱۶۶۱اش را با این عبارت آغاز کردهاست:
Amicus Plato amicus Aristoteles magis amica veritas
Barba non facit philosophum
(باربا نُن فاکیت فیلوسوفوم) ریش [کسی را] فیلسوف نمیکند
اشاره به کسانی که تنها در ظاهر دانشمند به نظر میرسند.
c., ca., ca یا .cca
(circa: کیرکا) تقریباً، حوالی
برای اشاره به تاریخ های تقریبی به کار می رود.
Causa sui
(کاوسا سویی) قائم به ذات
چیزی که خود مسبب وجود خود باشد.
Ceteris paribus یا Cp
(کِتِریس پاریبوس) دیگر [چیزها] همینشکل
در علوم تجربی گزارههای Cp گزارههایی هستند که تنها در شرایط متعارف درست از آب درمیآید و اگر شرایط متعارف عوض شود، استثناء میپذیرد. این گزارهها در چهارچوب فلسفه ابطالگرایانه علم، فاقد اعتبار هستند.
.cf
(confer: کُنفِر) مقایسهکنید
معادل عبارت قس.
Cogito ergo sum
(کوگیتو ارگو سوم) میاندیشم پس هستم
این جمله مشهور فلسفی از رنه دکارت، آنگونه که خودش توضیح میدهد، یعنی «همین که میتوانیم شک کنیم، [یعنی] نمیتوانیم در هستی خودمان شک کنیم». به عبارت دیگر خودآگاهی ما بهترین دلیل برای وجود ماست. دکارت این جمله را برای نخستین بار به صورت فرانسه je pense, donc je suis در رساله «گفتار در روش» (که به ابتدا به فرانسه نوشته شد) آورده است.
Contra vim mortis non crescit herba in hortis
(کُنترا ویم مُرتیس نون کرسکیت اِربا این اُرتیس) هیچ علفی در باغها در برابر نیروی مرگ نمیروید
این عبارت شعرگونه بازمانده از سدههای میانه به این معنی است که هیچ دارویی برای مرگ وجود ندارد. گاهی اوقات به جای herba واژه salvia آمده است که ایهام دارد، زیرا هم نام گیاه مریمگلی (سلوی) است و هم به معنی حکیم و طبیب است.
.C.V
(curriculum vitae: کوریکولوم ویتای) طی زندگی
کارنامه یا چکیده تجربیات یک فرد
De omnibus dubitandum est
(دِ اُمنیبوس دوبیتاندوم است) در هر چیزی باید شک کرد
این نام کتابی است که سرن کیرکگور درباره تبعات وجودگرایانه شک دکارتی تألیف کرد.
Docendo discimus
(دُکِندو دیسکیموس) با آموزاندن، میآموزیم
این جمله نخستین بار از سنکای کوچک نقل شده و به شعار بسیاری از مؤسسات علمی و آموزشی تبدیل شده است.
Eo ipso
(ائو ایپسو) به خودی خود
برای مثال «That I am does not eo ipso mean that I think» یعنی «این که من هستم، به خودی خود، به این معنی نیست که من فکر میکنم».
.et al
(et alii: اِت آلیئی) و دیگران
برای خلاصه کردن عنوان نویسندگان و همکاران برای ارجاع به نتیجه کار آنان، پس از نام نخستین همکار ذکر میشود.
.etc
(et cetera: اِت کترا) و دیگر چیزها
معادل عبارت «و غیره» در فارسی است. در انگلیسی این عبارت را با تلفظی متفاوت از تلفظ لاتین به صورت «اِت سترا» به زبان میآورند.
.e.g
(exempli gratia: اکسمپلی گراتیا) برای نمونه
پیش از یادکردن نمونه و مثال، معادل عبارت «برای مثال» یا «برای نمونه» استفاده میشود.
Festina lente
(فستینا لنته) آهسته تندش کن!
این عبارت لاتین ترجمه عبارت یونانی σπεῦδε βραδέως (سْپؤده برادئــُوس) و عبارتی متناقضنماست.
Fiat justitia ruat caelum
(فیات یوستیتیا روات کایلوم) عدالت [اجرا] خواهد شد، آسمان فروبریزد
این زبانزد شعار دادگاههای غرب است و کنایهای است از لزوم اجرای عدالت، فارغ از برآیند آن.
.fl
(floruit: فلورویت) شکوفا شد
این عبارت برای ذکر تاریخ تقریبی سالهای درخشش اشخاص شناختهشده به کار میرود.
.f./ff
(folio/foliis: فولیو/فولیئیس به ترتیب برای مفرد و جمع) در ادامه
برای ارجاع به تعداد نامشخصی از صفحات که در دنباله یک صفحه خاص آمدهاند، پس از شماره آن صفحه خاص ذکر میشود.
Homo economicus
(اُمو اکونومیکوس) انسان اقتصادی
در بسیار از نظریات اقتصادی، انسان را عاملی منطقی و در بند منافع شخصی در نظر میگیرند و از این عبارت برای نامیدن فرد انسانی استفاده میکنند.
Homo faber
(اُمو فابِر) انسان خلاق
در برابر Homo sapiens (نام علمی گونه بشر) ابداع شده و کنایه از دستکاری بشر در طبیعت اطرافش دارد.
Homo homini lupus
(اُمو اُمینی لوپوس) انسان گرگ انسان است
این عبارت هم که از شدت کاربرد، مصداق Ad nauseam شده است.
Homo reciprocans
(اُمو رکیپروکَنس) انسان متعامل
این مفهوم دقیقاً در مقابله و تباین با Homo economicus قرار دارد و انسان را موجودی متعامل در جهت بهبود محیط اطرافش میشمرد.
Hypotheses non fingo
(ایپوتِسِس نُن فینگو) فرضی ندارم
این جمله نیوتون درباره ویژگیهای گرانش است و در یادداشتی به نام General Scholium دیده میشود که ضمیمه ویراست دوم Principia بود.
.i.a
(inter alia: اینتر الیا) از میان دیگرچیزها
معادل عبارت «از جمله» در فارسی.
.Ibid
(ibidem: ایبیدِم) همانجا
برای ارجاع دوباره به مأخذ پیشین به کار میرود.
.id
(idem: ایدِم) همانشخص
برای ارجاع دوباره به شخص پیشین به کار میرود. اگر آن شخص مؤنث باشد از سرواژه ead. (eadem: ایادم) استفاده میشود.
.i.e
(id est: اید است) آن است
معادل عبارت «به بیان دیگر» در فارسی.
.J.D
(Juris Doctor: یوریس دکتر) استاد در قانون
به کسی که دکترای حقوق گرفته گفته میشود.
.lb
(libra: لیبرا) میزان
یک رطل یا یک پوند که واحد جرم است.
.LL.B
(Legum Baccalaureus: لگوم باکّالاوریوس) کارشناس قانون
به کسی گفته میشود که در رشته حقوق مدرک کارشناسی داشته باشد.
.M.A
(Magister Artium: مگیستر آرتیوم) استاد هنر
به کسی گفته میشود که مدرک کارشناسی ارشد در رشتههای علوم انسانی، هنر، علوم اجتماعی یا الهیات داشته باشد.
.N.B
(nota bene: نُتا بِنِه) خوب توجه کن
معادل عبارت «دقت فرمایید» در فارسی.
.nem. con
(nemine contradicente: نمینه کنترادیکنته) بدون مخالف
به معنی «بدون مخالف» یا معادل عبارت «بلامنازع» در فارسی.
Nullius in verba
(نولّیوس این وِربا) به حرف هیچکس
این عبارت شعار انجمن سلطنتی لندن است و برای مقابله با نظرات شخصی و تأکید بر اعتبار آزمایش بیان شده است.
.op. cit
(opere citato: اُپرا کیتاتو) کار ارجاعشده
معادل عبارت «همان مرجع» (ibid.) است، با این تفاوت که دیگر نیازی به ذکر شماره صفحه نیست.
.Ph.D
(Philosophiæ Doctor: فیلوسوفیای دکتر) دکتر در فلسفه
به کسی گفته میشود که در هر رشتهای (به جز حقوق، پزشکی و الهیات) دکترا میگیرد. به طور سنتی تمام رشتهها (به جز حقوق، پزشکی و الهیات) زیرمجموعه فلسفه هستند.
.P.M
(Post Meridiem: پست مریدیِم) پس از نیمروز
ساعتهای پس از ساعت ۱۲ ظهر گفته میشود و به ساعتهای پیش از ۱۲ ظهر، A.M. (Ante Meridiem: آنته مریدیِم) گفته میشود.
.P.S
(post scriptum: پست سْکریپتوم) پینوشت
به نوشتهای گفته میشود که پس از خاتمه یادداشت یا نامه افزوده میشود.
.Q.E.D
(quod erat demonstrandum: کود ارات دمونستراندوم) که باید نشانداده میشد
از این سرواژه لاتین در پایان اثبات یک مسئله ریاضی (یا فلسفی) استفاده میشود. اصل این عبارت ترجمه عبارت یونانی «ὅπερ ἔδει δεῖξαι» (هُپر اِدِی دِئیکْسای: ΟΕΔ) است که توسط بسیاری از ریاضیدانهای یونانی مثل اقلیدس و ارشمیدس به کار میرفته است. در زبان عربی گاهی عبارت «فهو المطلوب» و گاهی سرواژه «هـ.ط.ث» (وهو المطلوب إثباته) به کار میرود و میتوان مانند بسیاری زبانهای دیگر، سرواژهای فارسی (برای نمونه: بـ.نـ.د.) برای آن اختیار کرد. گاهی اوقات به شوخی این سرواژه لاتین را کوتهنوشت عبارتهایی مثل «quo errat demonstrator» (که اثباتکننده غلط کرد)، « quod est dubitandum» (که مورد تردید است)، یا «quite easily done» (خیلی ساده بود) به شمار میآورند.
Re
(in re: این ره) درباره
این عبارت به صورت پیشوند در عنوان «نامه»ها و «یادبود»ها به کار میرود.
Reductio ad absurdum
(رِدوکتیو اَد ابسوردوم) تقلیل به پوچی
استدلال (یا مغلطهای) که موضوعی را (یا برآیند آن را) نامعقول (و گاهی مسخره) ارزیابی میکند و به این ترتیب آن را نادرست میشمرد. این عبارت لاتین برگرفته از عبارت یونانی «εις άτοπον απαγωγή» (اِیس آتوپون آپاگوگه: تقلیل به ناممکن) است. این استدلال زمانی به صورت مغلطه درمیآید که در تقلیل سخن رقیب به نتایج پوچ، از استنتاجی ضعیف استفاده کند (چنانچه میان افراد و جوامع بیخبر از اصول منطق رایج است).
.R.I.P
(requiescat in pace: رکوئیسکات این پاکه) [راونش] در آرامش باشد
این سرواژه به عنوان آرزوی آمرزش برای درگذشتگان، معادل «خدا بیامرزد» در فارسی، به کار میرود و گاهی به عنوان سرواژه عبارت انگلیسی «rest in peace» شمرده میشود.
sensu lato
(سنسو لاتو) در مفهوم وسیع
برای اشاره به مفهوم گستردهتر عبارتی به کار میرود که دو یا چند مفهوم مختلف دارد.
sensu stricto
(سنسو سْتریکتو) در مفهوم محدود
برای اشاره به مفهوم بستهتر عبارتی به کار میرود که دو یا چند مفهوم مختلف دارد.
.Sic
(sic erat scriptum: سیک ارات سْکریپتوم) اینگونه تحریر شده بود
برای اشاره به نقل منطبق با مرجع [به ویژه درباره] نادرستیهای نگارشی به کار میرود.
Tabula rasa
(تابولا راسا) لوح نانوشته یا لوح پاک
رومیها از تختههایی موماندود برای یادداشت استفاده میکردند و با گرمکردن موم، آن را دوباره پاک میکردند. این عبارت به فرضیهای اشاره دارد که همه افراد را در بدو تولد فاقد هرگونه ذهنیت میشمرد و تنها دریافت، تجربه و آموزش را در تشکیل شخصیت دخیل میشمرد.
Tempora mutantur
(تمپورا موتانتور) زمان میگذرد
این عبارت که گاهی به صورت کاملتر و موزون «Tempora mutantur, nos et mutamur in illis» (زمان میگذرد و ما را در خود میگذراند) به کار میرود.
Tu quoque
(تو کوئوکوئی) تو نیز
مغلطهای که در برابر استدلال (یا اتهام از جانب) حریف، حریف را مورد خطاب یا پرسش یا اتهام مشابه قرار میدهد. این مغلطه صورتی دیگر از مغلطه Ad hominem است.
.viz
(videlicet: ویدلیکت) به ویژه
این عبارت برای شرح دقیقتر یک عبارت پس از آن میآید.
.vs یا .v
(versus: وِرسوس) برعکس
برای نشاندادن تقابل به کار میرود.