جواد بابایی دوشنبه ۱۹ آبان ۱۳۹۳ - ۰۵:۰۰

باید پذیرفت که «مدگرایی» یکی از معضلاتی است که در دوران کنونی گریبانگیر بشریت به خصوص کشورهای جهان سوم و در حال توسعه همچون ایران شده است و در این میان هیچ گروهی به اندازه جوانان به پرستش مد علاقه نشان نمی دهند.

جوانان از هر طبقه و هر شأن و منزلت اجتماعی که باشند با دقت و وسواس زیاد، چشم به راه مدهای جدید هستند تا با تمام وجود، به قول خودشان تمام زندگی شان را «به روز» کنند. اینکه گفته شد «با تمام وجود» و «تمام زندگی»، منظورم این است که این پیروی بی چون و چرا، هیچ حد و مرزی نمی شناسد و اکنون شاهد سرایت «تبعیت تمام و کمال از مد»، به تمام جنبه های زندگی نسل سومی های کشورمان هستیم، از رنگ و نوع لباس گرفته که اکثرا مدگرایی را در لباس و امثال آن می دانیم تا نوع گفتار روزمره و محاوره و معاشرت اجتماعی و حتی طرز راه رفتن و غذا خوردن.

اما تا به حال با خود فکر کرده ایم که چرا برخی از جوانان (شاید هم بتوان گفت اکثرا) تمایل زیادی به مدگرایی از خود نشان می دهند؟ شاید بهتر باشد ابتدا کمی به چیستی مدپرستی بپردازیم.

مدگرایی چیست؟

از یک طرف هر کدام از ما تمایل داریم از دیگران تقلید کنیم و به قول معروف «همرنگ جماعت» شویم و از طرف دیگر دوست داریم نسبت به دیگران متفاوت باشیم. در اصل «مد»، همان تاثیر این دو نیروی متضاد در درون انسان هاست اما مد و مدگرایی تنها در یکی از قطب های مخالف عمل کرده و به عبارتی همیشه به نحوی وارد عمل شده که فقط یکی از این دو سر طیف مطرح شده و دیگری سرکوب شده است.

فرد مدگرا یا مدام خود را شبیه دیگران درمی آورد یا تمام سعی و تلاشش این است که با دیگران فرق داشته باشد. در حقیقت وقتی مد جدید گسترش پیدا می کند، مد پیشین به تدریج افت کرده و به پایین ترین حد خود می رسد؛ علت آن است که هر لحظه تعداد بیشتری از افراد از آن پیروی می کنند و بعد از مدتی دیگر مد مورد نظر به صورت یک امر عادی درمی آید که تنوع قبلی را ندارد.

 

 مدگرایی یا مد پرستی؟ مسئله این است!


شاید بخشی از دلایل بروز این پدیده را بتوان در بحث های روانشناسی و مقتضیات سنی و شور و حال جوانی مدپرستان جستجو کرد، به عبارت دیگر این قشر از جامعه به شدت نیاز دارد، دیده شود و همه به آنها توجه کنند.متاسفانه در شرایطی که انواع و اقسام تحقیرها نسبت به جوانان روا داشته می شود، می توان گفت که این دلیل به خودی خود می تواند علت محکمی برای این معلول اجتماعی به شمار رود.


مدگرایی ذهنی

ظاهرا این تمام مسئله نیست چرا که موج مدگرایی به حوزه های ظاهری زندگی ختم نمی شود بلکه به افکار و اندیشه ها و حتی خلق آثار ذهنی مردم به خصوص جوانان، وارد شده است. گویی این یک مسئله جهانی است و صرفا به جامعه ای مثل ایران ارتباط ندارد.

به طور مثال در پایان سده هجده و اوایل سده نوزده میلادی در فرانسه، آلمان و انگلیس، کتاب های «رمانتیک» در ادب و هنر رشد کرد که بر احساس و تمایل و فکر آرمانی مبتنی بود یا در حوزه هنرهای تجسمی، «امپرسیونیسم» در نقاشی و مجسمه سازی (ترسیم هر چیز به شکل و صورتی که برای نقاش یا مجسمه ساز، دارای معنا باشد) رواج یافت.

همچنین، شاهد ظهور «سوررئالیسم» در تاریخ هنر هستیم (که در این سبک، هنرمندان از حیطه های مرسوم، فراتر می روند و در برابر هر چیز متعارف و معمول در نقاشی، عصیان می کنند). حتی در مبحث «شناخت» نیز وضع به همین صورت است. سبک های متفاوت تفکر، مثل ساخت گرایی، مدهای فکری شمرده می شوند و حالا هم که پست مدرن، باب شده است.

مدگرایی و جهانی سازی

علیرغم نمونه هایی که بیان شد، به نظر می رسد مدگرایی غیرظاهری یا به عبارت دیگر، پیروی از مدهای فکری و هنری و امثالهم، در دنیای امروز سازمان یافته تر از گذشته است و صرفا به یک یا چند کشور همجوار یا دارای وجوه مشترک اختصاص ندارد.

درک این واقعیت ناخودآگاه، ذهن را به سمت پدیده جهانی سازی سوق می دهد که یکی از ارکان جهانی سازی، یکسان سازی انسان های تمام نقاط جهان است، به طوری که کره زمین به مثابه یک دهکده کوچک عمل می کند و مد جدید به سرعت به تمام بخش های دهکده انتقال می یابد و نهایتا فرهنگی در این دهکده جهانی مد می شود که همه باید از مد جدید پیروی کنند.

در این مقوله هم نقش جوانان پررنگ تر از سایرین به چشم می خورد چرا که همواره انتظار بر این بوده که خلاقیت و کارها و افکار نو، از اذهان جوان سرچشمه گیرد اما اینگونه که مشاهده می شود مجریان نظریه یکپارچه سازی جهان به خوبی در حال انجام وظیفه هستند زیرا ظاهرا هر چه می گذرد، چشمه ذوق و خلاقیت بشری، بیش از پیش رو به زوال می رود.

به راستی چرا جهان باید یکپارچه شود که به دنبال آن یکسان سازی ظاهر و باطن همه انسان ها، از طریق رواج مدهای مختلف و البته رواج فرهنگ مد شده پیروی از مد، در دستور کار قرار گیرد؟

طبق تعاریف بانیان نظریه جهانی سازی، «یک نظام جهانی، نظامی اجتماعی است که مرزها، ساختارها، گروه های عضو، قواعد مشروعیت و پیوستگی های خاص خود را دارد... قبایل، جوامع یا حتی دولت - ملت ها، نظام های فراگیر و کاملی نیستند، زیرا از لحاظ اقتصاد و معیشت به نظام های دیگر نیازمندند.»

از نظر ایشان در قرون جدید، نظام جهانی تنها سیستم کامل اجتماعی است که می تواند مورد توجه قرار گیرد و این سیستم نتیجه پیدایش و گسترش نظام سرمایه داری است. در واقع جهانی شدن به همین گسترش جهانی و جهان شمولی نظام سرمایه داری با ساختارهای مختلف سودمحور اطلاق می شود. 

عملکرد تمامی این ساختارها در نهایت به انباشت بیشتر و مداوم سرمایه در مرکز نظام جهانی منتهی می شود. از این رو تفکیک مسائل سیاسی، اقتصادی یا اجتماعی به داخلی و خارجی است زیرا در نظام جهانی سرمایه داری همه ساختارها به هم گره خورده و همگی با توجه به کارکرد آن در درون نظام جهانی شکل گرفته اند و همگی اجزای یک سیستم سرمایه داری جهانی محسوب می شوند. جوهر این نظام، استثمار جهان به وسیله جوامع مرکز است.

ممکن است به برخی از جوامع نیمه توسعه یافته و توسعه نیافته در جریان این استثمار بهره ای برسد، اما این بهره ها از ماهیت استثمارگرایانه نظام جهانی نمی کاهد...

فرآیند جهانی شدن چیزی جز جهان شمولی سرمایه داری نیست. در این جهان یکپارچه هویت های فرهنگی و سیاسی همچنان وجود دارد ولی الزامات اقتصادی آنها را به هم پیوند زده است. گرچه جهانی شدن همه چیز را متحول ساخته است، همچون کاهش حاکمیت دولت ها، از بین رفتن توانایی همگان برای مقاومت در برابر قواعد بازار و البته موضوع مورد بحث ما یعنی ابطال امکان انسان برای خودمختاری فرهنگی و زیر سوال رفتن جدی ثبات تمامی هویت های بشری، ولی پدیده جهانی سازی به هیچ عنوان موضوع جدیدی نیست بلکه در دنیای امروز با توجه به نیاز بیش از پیش سرمایه داری و اطلاع کارشناس حلقه به گوش این نظام، از وجود تضادهای آشکار در سرمایه داری، با سرعت روزافزونی در حال اجراست. 

در واقع سرمایه داری جهانی می کوشد تا از این راه با از بین بردن تمام فرهنگ ها، هویت ملل، خلاقیت ها، آزادی های فکری و ایجاد مدهای جهانی، اولا سراسر جهان را به بازاری برای فروش کالاهای مختلف تبدیل کند و ثانیا با رواج مدهای فرهنگی از تولد و شیوع افکار ضد سرمایه داری و آبستن جهانی بهتر، جلوگیری به عمل آورد.

در سطور فوق صرفا به شرح مختصری از رابطه مدگرایی در بین جوانان و افکار سرمایه داری سودمحور و ضد انسانی بانیان جهانی سازی جدید پرداخته شد و بدون شک جای تامل بیشتری دارد به خصوص از سوی جوانانی که مدگرایی را نوعی استفاده از آزادی های انسانی می پندارند و گویی نمی دانند تیشه به ریشه آزادی زدن چیزی نیست جز یکسان کردن انسان ها.



شارژ سریع موبایل