مردم استان قزوین مانند مردم دیگر مناطق ایران، از اوایل اسفندماه خود را براى برگزارى مراسم سال نو آماده مىکنند. آنها همراه خانهتکانى و نظافت، به خانهتکانى دلهاى خود مىپردازند. در روز عید با چیدن سفرههاى رنگین، پذیراى میهمانان خود مىشوند. آنها در سفرههاى پارچهاى قلمکار و ظروف رنگارنگ بلوری، انواع شیرینىهاى خانگی، انجیر، آلبالوى خیس شده، نخود، کشمش و نقل و نوعى توت که با خمیر پودر پسته و بادام درست مىکنند، مىچینند و به میهمانان تخممرغ رنگ شده (با پوست پیاز) عیدى مىدهند.امروزه از روز اول عید، دید و بازدیدهاى خانوادگى آغاز مىشود و تا قبل از سیزدهبهدر پایان مىگیرد.
نوروزىخوانى
نوروزى خوانى یکى از مراسم مربوط به روزهاى پایانى سال است و جزئى از مراسم استقبال نوروز بهشمار مىرود. نوروزىخوانها بیشتر از اهالى روستاهاى منطقه 'الموت' و 'طالقان' هستند؛ آنها در دستههاى دو تا چهار نفره، در کوچه و خیابان بهراه مىافتند و با خواندن اشعار کوتاه و بلند، طلیعه سال نو را به مردم مژده مىدهند و بیت یا دو بیت دیگر را، دو نفر دیگر پاسخ مىدهند. ساکنان منازل با شنیدن صداى نوروزىخوانها، به استقبال آنها رفته و با دادن پول و شیرینى از آنها پذیرائى مىکنند.
چهارشنبهسورى
در این زمینه افسانهاى وجود دارد، هنگامى که مختار ثقفى خواست علیه بنىامیه قیام کند، با یارانش قرار گذاشت که در شب آخرین پنجشنبه سال شورش کند. وقتى نقشه آنان فاش شد، او تصمیم گرفت نقشه خود را یک شب جلو بیاندازد، و به اطرافیان خود گفت در شب چهارشنبه بر روى پشتبام خانههاى خود آتش روشن کنند تا همه متوجه شده و قیام کنند. مردم نیز چنین کردند. از آن بهبعد بهپاس بزرگداشت این اقوام، در شب چارشنبه آخر هر سال ایرانیان در حیاط یا بام منازل خود آتش مىافروزند.
بههر حال این مراسم نشان دهنده نماد آتش در میان ایرانیان باستان است. در قزوین نیز در این شب آتش روشن مىکنند و معتقدند کوپههاى آتش حتماً باید تاق (تک) باشد. دراین شب مواظب هستند چیزى شکسته نشود، چون آنرا خوش یمن نمىدانند. در این شب کلهپاچه مىخوردند و شب را با خوردن آجیل سپرى مىکردند. صبح روز بعد استخوانهاى کلهپاچه را به مزارع برده و در باغ یا زمین خود مىریختند و معتقد بودند این کار از بروز آفت جلوگیرى مىکند. در شب چهارشنبهسورى مراسم قاشقزنى نیز انجام مىشود.
سیزدهبدر
در روز سیزده فروردین، مردم به طبیعت مىروند و به دور هم جمع مىشوند و به شادى مىپردازند و نیز رسم است تا هر کس کنار رود، برود و هفت سنگ کوچک را به نیت رفع و دفع بلا و بیمارى به داخل آب پرتاب کند و دختران دم بخت سبزه گره بزنند. در پایان نیز سبزهها را به آب انداخته و به خانههاى خود باز مىگردند.