ندا نیک روش پنجشنبه ۲ بهمن ۱۳۹۳ - ۱۲:۰۰

هر کسی ممکن است گاهی افسرده و غمگین شود، افسردگی حالتی کاملا طبیعی در زندگی هر فرد، در هر سنی است اما زمانی که این حالت بیشتر از معمول به طول بینجامد و زندگی فرد و اطرافیانش را تحت تاثیر قرار دهد دیگر حالتی طبیعی محسوب نمی شود.افسردگی جزوی از پیری و سالمندی نیست، بلکه مانندبیماری های قلبی و دیابت ممکن است گاهی برخی افراد را گرفتار کندکه در این صورت فرد باید تحت درمان قرار گیرد.به طور معمول از هر صد سالمند، پانزده نفر دچار افسردگی می شوند و از این میان، آن دستهاز سالمندانی که در خانه های سالمندان زندگی می کنند، بیشتر گرفتار افسردگی می شوند.

معمولا افرادی در سالمندی به افسردگی مبتلا می شوند که در سنین جوانی نیز به نوعی از این مشکل رنج می بردند اما اگر سالمندی در سنین جوانی مبتلا به افسردگی نبوده و این حالت در سنین بالا در او ایجاد شده است، باید به دنبال عوامل ایجاد کننده این مشکل در او بود.

ناراحتی و بی حوصلگی های عادی روزمره با افسردگی کاملا متفاوت است؛ ناراحتی ها و بی حوصلگی های عادی زمانی برطرف می شود که فرد وضعیتش را تغییر دهد یا خود را با انجام کارهای دیگر سرگرم کند اما افسردگی حالتی ثابت و ماندگار است و فرد نمی تواند با انجام کارهای دیگر تغییری در روحیه اش ایجاد کند اما افسردگی حالتی ثابت و ماندگار است و فرد نمی تواند با انجام کارهای دیگر تغییری در روحیه اش ایجاد کند. فرد افسرده به هیچ وجه حوصله ندارد خودش را با کارهای سرگرم کننده مشغول کند. زمانی که فردی افسرده می شود، باید تحت درمان قرار گیرد و دارو مصرف کند؛ زیرا این وضعیت در صورتی که درمان نشود، بهبود نخواهد یافت. بسیاری از سالمندان افسردگی خود را پنهان می کنند؛ زیرا می ترسند مبادا کسی به مشکل آنها پی ببرد و به خاطر فرهنگ جامعه برچسب «دیوانه» به آنها زده شود؛ در حالی که افسردگی یک بیماری کاملا عادی مانند دیگر بیماری ها است و باید درمان شود. در صورتی که افسردگی درمان نشود، ممکن است ماه ها یا حتی سال ها ادامه پیدا کند.

مرگ همسر و دیگر عزیزان، از دست دادن شغل و بازنشستگی، مسیر معمول زندگی فردی را که سال ها به آن عادت داشته است، تغییر می دهد که این تغییر نیز می تواند دلیل موجهی برای بروز افسردگی باشد.چند نمونه از نشانه های افسردگی سالمندان را در ادامه مطلب بیان می کنیم تا با مشاهده آنها بتوانید اطمینان حاصل کنید که سالمند مورد نظر شما به افسردگی مبتلا شده است:

* بیش از دو هفته است که به غذا خوردن میلی ندارد یا فعالیت های مورد علاقه خود را انجام نمی دهد و دیگر تمایلی به آنها ندارد.

* بیش از حد ساکت می شود و در خود فرو می رود.

* تمایلی به حضور در جمع ندارد و می خواهد تنها در خانه بماند.

* داروهایش را مصرف نمی کند.

اگر پدر یا مادر سالمند شما همواره مایل به گردش در خیابان بوده است اما اکنوندیگر حوصله رانندگی ندارد، شما این کار را برای او انجام دهید. سالمندان کمتر از جوانان تحمل از دست دادن عزیزانشان را دارند و بی دلیل نیست که پس از فوت یکی از نزدیکان گرفتار افسردگی می شوند. در این مواقع باید با آنها صحبت کنید تا احساسات درونی شان را بیرون بریزند و آرام تر شوند. از او بپرسید در مورد از دست دادن فردی که فوت کرده است، چه احساسی دارد. به صحبت هایشان گوش دهید و به احساساتشان احترام بگذارید.

آنها وقتی می بینند شما به صحبت هایشان گوش می دهید و احساساتشان را می پذیرید احساس آرامش و امنیت می کنند.سالمندان معمولا می گویند: «من ناراحت نیستم.» یا «من تنها نیستم.» چون نمی خواهند باری بر دوش خانواده شان باشند اما اگر کمی بیشتر در رفتارهای آنان دقیق شوید، متوجه می شوید آنطور که وانمود می کنند، راحت و راضی نیستند، دائما دست هایشان را به یکدیگر می مالند، بی قرارند و نمی توانند در یک جا آرام بنشینند، مضطرب و نگران هستند یا بیش از حد در خود فرو می روند.

زمانی که سالمندی افسردگی اش را انکار می کند، نباید به او اصرار کنید که افسرده است و مشکل دارد؛ بلکه باید از دریچه دیگری وارد شوید؛ وقتی سالمند از مشکلات بدخوابی و بی خوابی اش شکایت می کند، هرگز نباید به او بگویید که تو افسرده هستی، باید دارو مصرف کنی یا باید به پزشک مراجعه کنی.در این مواقع بهترین کار ارائه راهکار و پیشنهاد به طریق غیرمستقیم است. به جای اینکه او را وادار کنید بپذیرد که بی خوابی هایش به دلیل افسردگی است، با او در مورد راه های بهتر خوابیدن صحبت کنید. روش های تن آرامی (relaxation) و خوراکی های مفید برای خواب عمیق تر را به او پیشنهاد دهید.

اعضای خانواده سالمندان افسرده باید از ناتوانایی ها و مشکلاتی که افسردگی برای آنها ایجاد می کند آگاه باشند و هرگز به گونه ای رفتار نکنند که آنها به خاطر این مشکل احساس گناه کنند. هرگز به فرد افسرده نگویید: «از این حال بیا بیرون و شاد باش»؛ زیرا او واقعا می خواهد شاد باشد اما نمی تواند. آنها را به این دلیل که دوست دارند دائما در رختخواب باشند سرزنش نکنید؛ زیرا سرزنش های شما فقط حال آنها را بدتر می کند.

هرگز کارهایی را که خودشان می توانند انجام دهند، برایشان انجام ندهید، به خصوص زمانی که از شما کمک نخواسته اند. کمک های شما اگرچه به خاطر محبت و توجه است اما آنها را بیشتر به این نتیجه می رساند که دیگر توانایی ندارند و باید همواره فردی در اطراف آنها باشد تا کارهایشان را برایشان انجام دهد. کمک به فرد افسرده موجب می شود او احساس بی ارزشی و ناتوانی کند و در نتیجه برای دیگران زحمت و دردسر ایجاد کند.گاهی اوقات برخی از سالمندان به هیچ وجه حاضر به همکاری با شما نمی شوند در این مواقع می توانید از پزشک معالجشان کمک بخواهید.

سالمندان معمولا هر چند ماه یک بار برای معاینات معمول به پزشک مراجعه می کنند. می توانیدکمی قبل از موعد معاینه، با پزشک او صحبت کنید و او را در جریان حال سالمندتان قرار دهید. سالمندان معمولا حرف های پزشک معالجشان را قبول دارندو کارهایی را که پزشک به آنها می گوید، بهتر و ساده تر می پذیرند؛ پس از پزشک کمک بخواهید تا در صورت نیاز داروهای ضروری را برای او تجویز کند؛ البته از پزشک بخواهید تا حد ممکن داروهای خواب آور تجویز نکند بلکه او را به فعالیت بیشتر ترغیب کند.



شارژ سریع موبایل