امین شجاعی سه شنبه ۲۰ بهمن ۱۳۹۴ - ۰۹:۰۰

هنوز داغ شکست قبلی‌تان در عشق خشک نشده که دوباره کار تمام می‌شود و تنها می‌مانید. تا جایی که به یاد می‌آورید، کارنامه عاطفی‌تان پر بوده از شکست‌های عشقی و آدم‌های بی‌رحمی که قدر محبت‌های‌تان را ندانسته‌اند. به یاد می‌آورید که حتی وقتی دوشادوش کسی که دوستش داشتید و برای یک عمر در کنارش بودن برنامه می‌ریختید،‌ احساس خوب آرامش را تجربه نمی‌کردید و همیشه می‌دانستید که عشقی که از قلب‌تان سرریز می‌کرده، قرار نیست برای‌تان رابطه‌ای همیشگی را بسازد.

شاید شمایی که بارها و بارها طعم شکست عاطفی را چشیده‌اید، توپ را توی زمین کسانی بیندازید که لایق محبت‌های‌تان نبوده‌اند. اما واقعیت این است که خود شما بیشتر از هر کسی باعث تنها ماندن‌های‌تان شده‌اید. شمایی که احساس «ناامنی» را با خود به رابطه‌تان با همسرتان برده‌اید، نه تنها خود را از لذت تجربه کردن «عشق آرام و برابر» محروم کرده‌اید، بلکه باوجود همه دست و پا زدن‌های‌تان نتوانسته‌اید با احساس‌تان رابطه‌ زناشویی ماندگاری را بسازید. اگر شما هم ویژگی‌های زیر را دارید، معنایش این است که دلبستگی را با چاشنی احساس ناامنی تجربه می‌کنید و این بار هم نمی‌توانید مردی که در کنار‌تان ایستاده را صددرصد متعلق به خود کنید.

 

اگر همسرم ترکم کند چه!
 

چرا اینقدر احساس ناامنی می‌کنید؟

هرقدر هم که بزرگ شوید، کودکی‌تان رهای‌تان نمی‌کند. همه ما در سال‌های کودکی، در شرایطی قرار گرفته‌ایم که بر رابطه‌مان با والدین و اطرافیانی که تاثیری انکارناپذیر بر زندگی و شخصیت‌مان گذاشته‌اند، اثر گذاشته‌اند. شاید تصور کنید حالا که از آن روابط بیرون آمده‌اید و خودتان در حال شکل دادن به زندگی‌تان هستید، می‌توانید اثرشان را هم خنثی کنید و آن‌طور که دوست دارید زندگی کنید؛ اما واقعیت این است که گذشته شما به‌راحتی دست از سرتان برنمی‌دارد.

اگر در سال‌های کودکی، الگوی دلبستگی ایمن در شما شکل نگرفته باشد و به هر دلیل دوست داشتن، دلبستگی و وابستگی را همراه با اضطراب، احساس ناامنی و ترس از طرد شدن تجربه کرده باشید، بعید است که امروز بتوانید بدون این احساس‌ها یک رابطه عاطفی را تجربه کنید.

دنبال تایید می‌گردید؟

اگر در رابطه‌تان احساس ناامنی کنید، همیشه نگران قضاوتی که همسر یا نامزدتان روی حرف‌ها و رفتارهای‌تان دارد، خواهید بود و بعد از هر کار یا حرفی، دنبال مهر تاییدی که او می‌تواند بر رفتارهای شما بزند، خواهید بود. مثلا وقتی تصمیمی درمورد خرج کردن پول‌های‌تان را با او در میان می‌گذارید، فورا می‌پرسید «فکرم احمقانه بود؟» یا وقتی برایش درمورد فعالیت‌های روزانه‌تان حرف می‌زنید، هنوز حرف‌های‌تان کامل نشده می‌گویید «با حرف‌های تکراری‌ام حوصله‌ات را سر بردم؟» این تلاش حتی برای تایید شدن ظاهری هم ادامه خواهد داشت. مثلا وقت رفتن به مهمانی بارها از او می‌خواهید درمورد لباس و آرایش‌تان نظر دهد و شما را از اینکه به نظرش ایده‌آل هستید مطمئن کند.

مثل سریش می‌چسبید؟

نمی‌توانیم باور کنیم که عشق بیش از اندازه دلیل اصرار شما به تمام وقت با هم بودن است. شاید خودتان هم ندانید که تلاش‌تان برای وقت گذراندن 24ساعته با او، نشانه احساس ناامنی است که در وجود شما ریشه دوانده است. شما کنار هم زندگی می‌کنید، در ساعات کاری مدام با هم حرف می‌زنید و تلگرام بازی می‌کنید، بدون هم نه تنها سفر نمی‌روید که حتی پاساژگردی هم نمی‌کنید. شما با هم‌جنس‌های‌تان قرار نمی‌گذارید و کافه نمی‌روید و اگر همسر یا نامزدتان در یک مهمانی نباشد، شما هم فکر رفتن به آن را از سرتان بیرون می‌کنید.

شرلوک هولمز هستید؟

آدم‌هایی که عشق‌شان با چاشنی احساس ناامنی همراه است، همیشه نگران اتفاق‌هایی که در پشت پرده رابطه عاطفی‌شان می‌افتد، هستند. آنها با تماس‌های لحظه‌به‌لحظه همسر یا نامزد‌شان را کنترل می‌کنند، گوشی تلفن همراه و حتی جیب‌هایش را چک می‌کنند و وقتی در مهمانی او را کنار فردی که از نظر خودشان می‌تواند یک رقیب بالقوه باشد می‌بینند، حتی اگر واکنش ظاهری نشان ندهند، ذهن‌شان به‌هم می‌ریزد و مثل یک کارآگاه به‌دنبال نشانه‌هایی برای تایید فرضیه‌شان می‌گردند یا برای دور کردن کسی که دوستش دارند از این رقیب فرضی تلاش می‌کنند.

فکر می‌کنید کاسه‌ای زیر نیم‌کاسه است؟

بی‌اعتمادی یکی از مشخصه‌های اصلی این افراد است. آنها در یک رابطه عاطفی هیچ وقت معنای واقعی آرامش و عشق را نمی‌فهمند، چراکه در بهترین لحظات با هم بودن‌شان تصور می‌کنند دل و ذهن همسر یا نامزد‌شان جای دیگری است. اگر شما هم به درد این افراد مبتلا باشید، نمی‌توانید به حرف‌ها، ادعا‌های عاشقانه یا قول‌هایی که شریک زندگی‌تان به شما می‌دهد، اعتماد کنید و مدام با این تصور که «همه ‌چیز به‌زودی از هم می‌پاشد» دست به گریبانید.

خودتان را زود می‌بازید؟

هر بار که می‌خواهید با نامزد‌تان بیرون بروید، چیزی در ذهن‌تان می‌گوید که زن رویایی او نیستید؟ ده‌ها بار لباس‌تان را عوض می‌کنید و دست آخر ذهن‌تان به شمایی که مقابل آینه ایستاده‌اید می‌گوید زشت‌تر، بدلباس‌تر و بدهیکل‌تر از آن هستید که مردی مثل او بتواند عاشق‌تان شود؟ بی‌اعتمادی به خود یکی دیگر از ویژگی‌های چنین آدم‌هایی است و اگر شما یکی از آنها باشید، حتی در صورت تایید نامزد یا همسرتان باز هم مطمئن نخواهید بود که شایسته‌ترین فرد جمع برای مرد زندگی‌تان خود شما هستید.

اینکه چقدر ذهن شما واقعیت را به زبان می‌آورد را نمی‌دانیم، اما می‌دانیم که شما وقتی مقابل نامزدتان قرار می‌گیرید، نمی‌توانید نسبت به چیزهایی که از این ذهن بدگو شنیده‌اید بی‌تفاوت باشید و جلوی تاثیری که بر رفتار شما می‌گذارد را بگیرید. این تاثیر گاهی با بی‌اعتماد به نفس بودن قابل‌توجه شما خود را نشان می‌دهد و گاهی هم با ترسی آزاردهنده که شما را به سمت کنترل شدید نامزدتان هل می‌دهد.

خودتان را آزاد کنید

واقعیت این است که گذشته عاطفی شما نه تنها به شکل برقرار کردن ارتباط‌تان تاثیر می‌گذارد، بلکه در ناخود‌آگاه‌تان برای شما تعیین‌تکلیف می‌کند و بی‌آنکه بدانید شما را با کسی وارد رابطه عاطفی می‌کند که می‌تواند همان گذشته را برای‌تان تکرار کند.

همین اتفاقاتی که به ظاهر خارج از خواست و برنامه‌ریزی شما می‌افتد، باعث می‌شود که باوجود نیاز شدیدی که به داشتن یک تکیه‌گاه عاطفی دارید، بارها طعم جدایی و طرد شدن را بکشید یا در رابطه‌ای ماندگار شوید که در آن احساس امنیت نمی‌کنید. پس اگر این اتفاق‌ها بیشتر از دیگران برای شما می‌افتد، به سهم گذشته‌تان در ایجاد‌شان شک کرده و با کمک یک روانشناس برای کند و کاو گذشته و کم کردن تاثیرهای منفی‌اش در زندگی عاطفی‌تان تلاش کنید.

گره‌ها را باز کنید

چه شما خودتان را در این رابطه باخته باشید و چه شریک زندگی‌تان به این مشکل دچار باشد، نباید خیال کنید که همه جای جهان آسمان همین رنگ است و همه آدم‌ها اینقدر سخت عاشقی می‌کنند. شما می‌توانید در هر یک از این دو صورت،‌ مشکل را حل کنید و عاشقی را برای خودتان و کسی که دوستش دارید آسان‌تر کنید.



شارژ سریع موبایل