وقتی اس ام اسی از مادرم می رسد غمگین میشوم؛ از شکل اس ام اس دادنش حتی. چشمهایش را ریز میکند و دکمه ها را سخت می فشارد. اس ام اس هایش همیشه جاافتادگی دارند.
ﭼﻨﺪ ﻭﻗﺖ ﭘﯿﺶ ﺭﻓﺘﻪ ﺑﻮﺩﻡ ﻋﺮﻭﺳﯽ، ﻭﺍﺳﻪ ﺧﻮﺩﻡ ﯾﻪ ﮔﻮﺷﻪ ﻧﺸﺴﺘﻪ ﺑﻮﺩﻡ، ﮐﻪ ﺧﻮﺍﻧﻨﺪﻩ ﮔﻔﺖ: ﺗﻮ ﮐﻪ ﺧﻮﺷﮕﻠﯽ، ﺩﻝ ﻣﯿﺒﺮﯼ ﭼﺮﺍ ﻧﻤﯿﺮﻗﺼﯽ!! ﻣﻨﻢ ﺩﯾﺪﻡ ﺧﺪﺍﯾﯿﺶ ﺭﺍﺱ ﻣﯿﮕﻪ، ﻫﯿﭽﯽ ﺩﯾﮕﻪ ﻣﻨﻢ ﺑﻠﻨﺪ ﺷﺪﻡ ﺭقصیدم.
من ترسم از گرگ ها نیست ، میدانم کارشان دریدن است ، اما با ماهیت روباه ها چه کنم وقتی مدام لباس عوض می کنند؟!
کسانی که از شنیدن هر حرف حقی خشمگین می شوند، همه زندگیشان بر دروغ استوار است.
همه آرام گرفتند و شب از نیمه گذشت ... آنچه در خواب نرفت چشم من و یاد تو بود.
امیدوارم صد سال بعد در چنین روزی کنارت کلی نوه نتیجه باشه و شمعای کیک تولدت رو فوت کنی و هیچی از کیکم به خودت نرسه.
بیائید در این روز گل فرصت را غنیمت شمریم و در این عمر گذران به کوتاهی عمر گل فکر کنیم و زیبایی هایش را از دست ندهیم و فضای بی روح خانه و محل کار خود را با گیاهان زنده صفا دهیم و با تقدیم شاخه ای گل بفهمانیم که : بهار را می توان به خانه آورد.