ازدواج ها اغلب با یک حال خوب شروع می شوند. دوست داشتن، دوست داشته شدن و رسیدن به فردی که پسندیده ایم یا به دلمان نشسته، شور و هیجانی ایجاد می کند که به زندگی مان عطر و رنگ می بخشد.
ازدواج به سبک قدیم یا جدید هر کدام مزایا یا معایبی دارند. آشنایی با آنها کمک می کند در هر شرایطی به انتخاب بهتری برسید.
گاهی مشکلات خانوادگی، شما را به سمت عاشق شدن هل می دهد. پشت کردن به معیار ها و خواسته های خانواده یا پیدا کردن یک پایگاه عاطفی امن، می تواند حتی ناخودآگاه شما را به سمت عشق هدایت کند.
در گذشته نه چندان دور، مادر و پدر خانواده به محض اینکه پشت لب پسر خانواده سبز می شد و مشغول به کار می شد، آستین ها را بالا می زدند و خانه به خانه می گشتند تا دختری مناسب شأن خانوادگی برای او پیدا کنند.
در زندگی مشترک ممکن است هر یک از زوجها در مورد روابط زناشویی باورهایی داشته باشند که زندگیشان را تحت تاثیر قرار دهد. بعضی از این افکار و باورها از دوران کودکی و با الگوبرداری از والدین در وجود هر شخصی نهادینه میشود و البته گاهی اوقات هم خود فرد براساس ابعاد شخصیتیاش نسبت به رابطه جنسی دیدگاه مشخصی دارد.
دوران نامزدی، بهترین فرصت برای محک زدن روابط آینده است. اگرچه که این دوران در مقایسه با زندگی زیر یک سقف خیلی سطحی است اما به هر حال مشت نمونه خروار است.
وقتی با کسی آشنا می شویم یا فکر می کنیم او می تواند گزینه خوبی برای ازدواج باشد، معمولا پای یک احساس خوب در میان است. اما دلیل این احساس خوب چیست؟ آیا باید به این حس اعتماد کنیم یا همه حس ها را نادیده بگیریم و صرفا با عقل جلو برویم؟