کودکان امروزی، دیگر مانند گذشته رفتار نمی کنند؛ به همین دلیل والدین ناچارند بارها و بارها یک درخواست یا دستور را تکرار کنند و باز هم هیچ تضمینی وجود ندارد که آنان کار خواسته شده را انجام دهند. شاید بتوان گفت که امروزه، والدین بیشتر به حرف های فرزندشان گوش می دهند.
حتی بهترین پدر و مادرها هم گاهی برای رسیدگی به امور منزل و تربیت بچهها دچار افراط و تفریط میشوند. شاغل بودن با وظیفه مادری که ادغام میشود، شخصیت خاصی از مادران میسازد. آنها با خود میگویند باید به هر ترتیب که شده با تمام انرژی همه زمانهایی را که در خانه نیستند، جبران کنند اما این دیدگاه از آنها شخصیتهای مختلفی میسازد که گاهی در تربیت و رشد کودک اختلال ایجاد میکند. تمام مادران شاغل میدانند در درجه اول مادرند بنابراین باید تا آنجا که امکان دارد کارآمد عمل کنند؛ حتی زمانی که با کودکانشان در حال مجادله و بحث هستند.
گاهی اوقات تنها راه ساکت کردن بچه و اینکه به حرفتان گوش کند، داد زدن است. اما بهتر است ولوم صدای خود را پایین بیاورید و روش های بهتر و کارآمدتر را امتحان کنید.
فرض کنید که با کودک پیش دبستانی خود قرار گذاشته اید که بعد ازمسواک زدن به رختخواب برود تا قبل از خواب برای او قصه بگویید. ولی بیست دقیقه بعد می بینید که می خواهد ماشین های اسباب بازی خود را در دستشویی بشوید.
پرسش های این مادران نمونه ای از مشکلاتی است که بسیاری از مادران هر روز با کودکشان دارند؛ کودکی که مبتلا به نوعی از اختلالات روانی یا رشدی است، کودک مبتلا به وسواس شستشو که دچار اگزمای وسیع پوستی است و...
رئیس انجمن علمی روانشناسی اجتماعی گفت: والدینی که بیش از حد در خدمت فرزندان خود هستند یا کمبود حضور خود در خانه را با پول جبران می کنند فرزندانی کم تحمل و خشن بار می آورند.
بسیاری از مادران مجبورند سر کار بروند تا در این شرایط سخت اقتصادی چرخ زندگیشان را بگردانند. تکلیف آنها چه میشود؟ آیا فرزندپروری آنها محکوم به شکست است؟ دكتر نسرین امیری، روانپزشك كودك و نوجوان به این پرسش پاسخ میدهد.