نفوذ شیطان در اندیشه بشر نیز منحصر است به حد وسوسه کردن و خیال یک امر باطلی را در نظر او جلوه دادن. قرآن کریم این معانی را با تعبیرهای تزیین، تسویل، وسوسه و امثال اینها بیان می کند. اما اینکه چیزی را در نظام جهان بیافریند و یا اینکه تسلط تکوینی بر بشر داشته باشد؛ یعنی به شکل یک قدرت قاهره بتواند بر وجود بشر مسلط شود و بتواند او را بر کار بد اجبار و الزام نماید، از حوزه قدرت شیطان خارج است.
هر گاه براى تنظیم سند بدهى، نویسنده اى نبود، مىتوان از بدهكار گرو و وثیقه گرفت، خواه در سفر باشیم یا نباشیم. بنابراین جمله ى «إِنْ كُنْتُمْ عَلى سَفَرٍ» در آیه 283 سوره مبارکه بقره براى آن است كه معمولاً در سفرها انسان با كمبودها برخورد مىكند. نظیر جملهى «إِذا حَضَرَ أَحَدَكُمُ الْمَوْتُ حِینَ الْوَصِیَّةِ» یعنى هنگامى كه مرگ به سراغ شما آمد وصیّت كنید. با اینكه مىدانیم وصیّت مخصوص زمان مرگ نیست، لكن آخرین فرصت آن، زمان فرا رسیدن مرگ است.
فرق بین قرض و دَین (بفتح دال) این است كه اگر انسان چیزى را به عنوان قرض بگیرد در موقع پرداختن باید از نظر جنس و صفت عین آن را بپردازد ولى معناى دَین آن است كه آنچه را انسان می گیرد چون بر ذمّهاش واجب می شود پس می تواند عین، قیمت یا مثل آن را بپردازد. پس معناى كلمه دَین از كلمه قرض عمومیت بیشترى دارد.
بسیار مى شود که انسان، به عنوان یک آزمون الهى در داخل کشورهاى اسلامى یا بیرون آن در میان گروهى بى بند و بار گرفتار مى شود که او را به همرنگى خود مى طلبند. اینجاست که وسوسه هاى نفس و شیاطین شروع مى شود، که چاره اى جز همرنگ شدن با جماعت نیست، و براى این کار عذرهاى واهى مى تراشد!
گاهى انسان گامى براى خدا بر مىدارد و كارى را به نیكى شروع مىكند، ولى به خاطر عوارضى از قبیل غرور یا منّت یا توقّع و یا امثال آن ارزش كار را از بین مىبرد. با منّت، اثر انفاق از بین مىرود، چون هدف از انفاق تطهیر روح از بخل است، ولى نتیجهى منّت، آلوده شدن روح مىباشد.
قلب یا روحی که خداوند متعال آن را در وجود انسان قرار داد، یکی از بهترین ابزارهای موفقیت و رسیدن به کمال و سعادت به شمار میرود چرا که خداوند متعال ساختار آن را بر اساس سرشت و فطرت الهی در اختیار انسان قرار داده است. در عظمت و ارزش روح همین بس که بعد از دمیده شدن روح در بدن انسان است که فرشتگان در برابر آن سر به سجود و تعظیم فرود آوردند.
استفاده از فرصت ها و مدیریت زمان یکی از مسائلی است که فراوان در کتاب گران قدر نهج البلاغه بدان اشاره شده است. چرا که مسئله، مسئله مهم و حائز اهمیتی است.