یعنی تا این بلا سرت نیاید نمی فهمی. تا دچار این درد یا این وضع نشوی درک نمی کنی. حلوا خوردن معمولا آدمی را به یاد مراسم ختم کسی می اندازد و حلوای کسی را خوردن یعنی مردن او.
روزی روزگاری، دو مرد كه احساس میكردند شكارچیان ماهری هستند به قصد شكار خرس به جنگل رفتند. آنها چند روزی را در منطقهای كه خرس زندگی میكرد گذراندند تا مخفیگاه خرس و مكانهایی كه میتوانند خرس را شكار كنند را به سختی پیدا كردند.
کسانی که به طرز سهل و ساده و بدون تحمل و رنج و زحمت در مقام جلب دوست بر آیند و بیان خوش و حسن خلق را پایه و اساس تحصیل دوست و جلب محبت قرار دهند ضرب المثل بالا در مورد آنان به کار برده شده می گویند " فلانی با آب حمام دوست می گیرد."
از مصراع بالا که به صورت ضرب المثل در آمده است در نشان دادن استعداد خارق العاده افراد که موجب بروز ظهور امور و اعمالی شگفت انگیز و خارج از حدود متعارف و انتظار می شود استفاده می کنند.
هر سخن و عبارتی که منطق را در آن راهی نباشد اصطلاحا می گویند شعر است یعنی جنبه رویا و تخیل دارد فایدتی بر آن متصور نیست و هرگز جامعه عمل و تحقق نخواهد پوشید.
این ضربالمثل دربارۀ کسی به کار می رود که حرص و طمعش را معیار و ملاکی نباشد و بیش از میزان قابلیت و شایستگی انتظار تلطف و مساعدت داشته باشد.
در دامنه دو کوه بلند، دو آبادی بود که یکی «بالاکوه» و دیگری «پایین کوه» نام داشت؛ چشمه ای پر آب و خنک از دل کوه می جوشید و از آبادی بالاکوه می گذشت و به آبادی پایین کوه می رسید.