پسری ۲۵ ساله ام و از دو سال پیش نمی دانم چرا عاشق دختری شده ام که ۶ سال از خودم بزرگ تر است. او خانواده محترمی دارد.
از قدیم ازدواج آداب و رسوم خاصی داشت اول از همه اینکه پسرها باید به خواستگاری دخترها میرفتند معمولاً هم این کار برعهده خانواده ها و بزرگترهای فامیل بود و آنها برای انتخاب همسر مناسب برای پسرشان چند ملاک و معیار را در نظر می گرفتند.
قطب های مخالف همدیگر را جذب می کنند. این زوج های عجیب و غریب هالیوودی با تفاوت بسیار زیاد در سن، ظاهر، شغل و روش زندگیشان در زمان خود حسابی خبرساز شدند، ولی تعجبی نداشت که این روابط خیلی طول نکشیدند و به زودی رو به سردی گذاشتند، چرا که طرفین اصلا بهم نمی خوردند.
در بسیاری موارد افرادی که به چنین ازدواجهایی رومیآورند معمولا بر این باورند که سن فقط یک عدد شناسنامهای است و هیچ تاثیری بر زندگی مشترک و موفقیت یا عدم موفقیت در آن ندارد.
همانقدر که ازدواج با مردان کوچکتر بیشتر شده، ازدواج با مردانی که بزرگتر هستند هم زیاد شده است. مردانی که بعضا پانزده سال یا حتی بیشتر از زن مورد علاقه شان بزرگتر هستند. در چنین شرایطی شما به عنوان کسی که مورد خواستگاری قرار گرفته باید سه سوال اساسی را از خودتان بپرسید و تنها در صورتی که جوابتان به این سوال ها مثبت است به ادامه رابطه جدی تر از قبل فکر کنید.
با افزایش سن ازدواج، کاملا طبیعی است که اختلاف سنی پدران و مادران و نیز فرزندان بیشتر و بیشتر شود و گاهی به بیش از سی و پنج سال هم برسد. وجود این میزان اختلاف سنی منجر به اختلاف در نوع گفتار، کردار و حتی دیدگاه والدین و فرزندان میشود.
همسر انتخابی شما باید تمام معیارهای اساسی و مهم مورد نظر شما را که لازمه یک زندگی توام با خوشبختی هست دارا باشد. این به آن معنا نیست که در تمام این پارامترها و معیارها صد درصد و کامل باشد، بلکه به این معناست که حداقل نمره قبولی را داشته باشد.