اوهان پاموک سال 1952 در استانبول متولد شد و تا حالا که دهه 60 زندگی اش را سپری می کند، در آن زندگی می کند و مکان تمام داستان هایش در همین شهر بوده است. او رمان های متعددی تاکنون منتشر کرده و در کشورش به یکی از نویسندگان محبوب و پرفروش تبدیل شده است.
داستان کوتاهی از نویسنده لهستانی الاصل درباره فردی بنام چارلز مارلو است که وسط رودخانهای در کنگو در افریقای مرکزی پیاده میشود (برای مبارزه با فساد و ...) و در یک داستان پیچیده به جستجوی مستر کورتس میپردازد.
مجموعه داستان «صد میدان» نوشتهی یوریک کریممسیحی با زیرعنوان صد قصه از میدانهای صدگانهی نارمک، به همت نشر هرمس چاپ و منتشر شده است. داستانهای این مجموعه بر اساس میدانهای صدگانهی نارمک، نامگذاری شدهاند. در پشت جلد از زبان مولف درج شده است: «نارمک تهران صد میدان دارد و هر میدان آن بیشمار قصه. من در این مجموعه از هر میدان آن یک قصه گفتهام.»
کتاب کوچک «مرگ» نوشته تاد می با زبانی ساده و داستانگویانه به مفهوم پیچیده و فلسفی مرگ و جاودانگی میپردازد و تلاش میکند ذهن خواننده را در این باره به چالش بکشد.
در سال 1337 که آندره مالرو به تهران آمده بود در گفتوگوئی با پرویز ناتل خانلری گفت: «زمان ما دیگر دوره رماننویسی نیست.» مالرو واژه «رمان» را به معنای رمان واقعگرای قرن نوزدهم از نوع رمانهای بالزاک به کار میبرد. سالها پیش از آن با انتشار آثار جویس و کافکا و فاکنر دورهای آغاز شده بود که اندک اندک آن را «دوران ضد رمان» نامیدند. «رمان نو» جنبشی بود برای پیراستن رمان از عیبهای رمانهای سنتی قرن نوزدهم و بیستم و نجات نوع ادبی رمان از نابودی.
وی نخستین زن ایرانی است که به صورتی حرفهای در زبان فارسی داستان نوشت.
دوران بارداری، زایمان و نخستین تجربههای پدر و مادر شدن سرشار از فرصتهای روایی توأم بااحساس شادی، کشمکش و درد هم ازلحاظ روحی و هم جسمی است، ولی با این وجود بهندرت اتفاق میافتد این موضوعات درونمایه داستانی را به خود اختصاص دهند.