«اندازهی دیگری» عنوان اولین مجموعهداستان «مرتضی زارعی» است که شامل یازده داستان میشود که در فاصلهی سالهای ۱۳۸۶ تا ۹۲ نوشته شدهاند.این مجموعه توسط انتشارات روزنه، در سری رنگینکمان اش منتشر شده است.
زارعی دربارهی مضمون کلی داستانهای کتابش چنین گفته است: من هنگام نوشتن این داستانها چندان به دنبال مضمون یا انتقال حرف خاصی نبودم. حرف زدن از مضمون به نوعی تقلیل دادن جهان داستان و زندگی پیچیده و پنهانی است که یک داستان خوب میخواهد به نوعی آن را نشان بدهد و برملا کند.
بهطور کلی، بحث مضمون یک مسئلهی ثانوی است که بیشتر به خوانندگان و منتقدان ربط دارد تا خود نویسنده. چیزی که برای من اهمیت دارد زیست آدمها و تجربهی آنها از واقعیت است. در هر داستان این مجموعه فضای متفاوتی داریم و به تناسب آن نوع روایت تغییر میکند.
تعداد داستانهایی که آماده برای چاپ داشتم تقریباً دوبرابر چیزی بود که برای این مجموعه انتخاب شد. ابتدا قرار بود انتشارات افکار کتاب را دربیاورد که بعد از چند ماه ظاهراً به مشکلاتی برخورد و دیگر داشتم از خیر چاپش بهصورت کاغذی میگذشتم که خوشبختانه با انتشارات روزنه آشنا شدم.
مرتضی زارعی؛ دانشآموختهی مترجمی زبان انگلیسی و زبانشناسی است و پیش از این یک مجموعهشعر از او منتشر شده است. وی همچنین مجموعهداستانی از دی. اچ. لارنس ترجمه کرده که قرار است طی چند ماه آینده از سوی انتشارات روزنه منتشر شود.
بررسی مفهوم ایدهها در داستانهای مجموعه «اندازه دیگری» توسط میلاد ظریف (داستان نویس):
از میان بیشمارمجموعه داستانهایی که امسال خواندم، دو مجموعه، نظرم را از حیث ایده جلب کرد. یکی «آب و هوای چند روز سال» آیین نوروزی بود و دیگری مجموعه داستان «اندازه دیگری» نوشته مرتضی زارعی. منظور از ایده به قول دیوید لاج، آن چیزی است که منبع انرژی اثر باشد. چیزی که پدیدآورنده و شکلدهنده و نگهدارنده سیر روایت باشد و نه صرفا احساسات، انتخابهای اخلاقی و روابط اشخاص یا تغییرات سرنوشت. این منبع انرژی اثر در داستانهای کتاب «اندازه دیگری» باعث شده تا بحران داستان ـ که معمولا در شروع باید رخ دهد ـ از داستانها حذف شود. در داستانهای این کتاب، 11 مفهوم داریم. داستانها براساس یک مفهوم پیریزی شدهاند و روایت با آن مفهوم جلو میرود.
نویسنده هم براساس آن مفهوم شروع به دادن نظریه میکند. این باعث میشود که ما در داستانهای این مجموعه به معنای واقعی کلمه بحرانی را شاهد نباشیم و سرتاسر با متنی بدون بحران روبهرو باشیم.در داستانها با وضعیتی ثابت روبهرو هستیم که به قول ولادیمیر پروپ دارای تعادل و آرامش است. تا انتها این آرامش بهوسیله هیچ نیرویی بر هم نمیخورد. در واقع داستانهای «اندازه دیگری» هیچوقت به وضعیت نامتعادل کشیده نمیشوند. از این منظر، داستانهای این مجموعه در نوع خود استثنا هستند.
داستانهایی که با تعادل شروع شدهاند، با همان تعادل به پایان میرسند. یعنی نظمی که در ابتدا بوده، توسط هیچ نیروی محرکی نتوانسته به هم بخورد و تا انتها همان نظم را پیش برده و به انتها رسانده است. به همین خاطر دغدغه بسط دادن ایده - مفهومها است که هسته روایتی همه داستانهای کتاب دارای کمترین نقطه بحرانی است و شگفتی و شوک و نقطه اوج آنچنانی را در آنها شاهد نیستیم.
شاید این جملات من باعث شود توی ذوق خواننده احتمالی این متن بخورد. چون به هر حال داستان در یک نقطهای باید دست به شگفتزده کردن خوانندهاش بزند و وقتی داستانهای کتابی از این مهم خالی هستند، این پرسش پیش میآید که چه محرکی برای ایجاد کشش در خواننده دارند؟
جواب این سوال را میتوان در سخن ارسطو در مورد آغاز و پایان و میانه اثر جست. از نظر ارسطو آغاز امری است که به ذات خویش مستلزم آن نباشد که دنباله چیز دیگری آمده باشد، اما در دنبال خود، امری است که به حکم طبیعت وجود دارد یا به وجود میآید. پایان امری است که بر عکس این، یعنی برخلاف آغاز باشد و آن چیزی است که به ذات خویش و به حکم طبیعت در بیشتر اوقات به دنبال چیز دیگری باشد، اما در دنبال آن دیگر چیزی نباشد.
از نظر ارسطو، میانه هم عبارت است از امری که به ذات خویش دنبال امر دیگر آید و همچنین امر دیگری در دنبال آن بیاید. اینجاست که اهمیت ایده- مفهوم در داستان را برای کتاب «اندازه دیگری» میشود به کار برد. شروع، میانه و پایان داستانها، حول و حوش و گرداگرد مفهومهایی میچرخد که پرسوناژهای اثر با آنها درگیر شده و خودش را در برابر آنها و در کنش با آنها میبیند. در واقع میتوان گفت کنش با انگارههای مورد پرسش قرار گرفته پرسوناژهای داستان همه چیز داستانهای این مجموعه است.
اگر شروعی هست، پیشتر این کنشها باعث آن شروع شدهاند و اگر میانهای هست، جدلها با این کنشها (مفهومها) باعث آن میانه بوده و همینطور پایانها. از این روست که شاید پایانها در این مجموعه رنگ و بوی دیگری دارد و به نوعی چند برابر آن سیالی و رهایی قبل از رسیدن به خط پایان داستان را در پایانهای این مجموعه شاهد هستیم.
دغدغه نویسنده در همه داستانها، زندگی و مفهوم دیگری ـ هستی ـ است که به صورت یک کل میبیند و از این طریق توانسته و به زعم من موفق هم بوده که به درکی انضمامی از ذات نهفته در پس پدیدارها برسد. این نوع دیدگاه و این استراتژی و این روح هگلی موجود در کتاب «اندازه دیگری» کارکردی شناختبخش برعهده دارد که باعث میشود یک واقعیت را بهتر و درستتر درک کنیم؛ واقعیت تبدیل شدن به دیگری را.